۱۳۹۳ آبان ۱۴, چهارشنبه

هشدار حادثه ی نظام‌آباد قزوین و روستای آقابابای


روستای نظام‌ آباد در کیلومتر ۱۲ جاده ی قزوین-رشت واقع شده و به گفته ی وبسایت ‌های محلی نزدیک ۴۵۰۰ نفر سکنه دارد. برخی منابع می ‌نویسند این روستا در آستانه ی شهرشدن قرار دارد و برای این منظور تصویب هیات دولت را کم دارد. این روستا از ۳۰ سال پیش محل سکونت مهاجران افغان بوده و تا سه ماه پیش، بیش از ۱۲۰ خانوار افغان در این روستا زندگی می کردند.

در تاریخ ۱۸ فروردین ماه سال جاری پس از این که شایعه ی باردار شدن یک دختر ناتوان ذهنی که بومی منطقه بوده به واسطه ی تجاوز یک افغان به او پخش می‌ شود، عده ‌ای از ساکنان روستا به خانه ‌های افغان ها حمله کرده و برخی منازل را تخریب و بعضی را غارت می‌ کنند.

مقامات پلیس تاکنون فرد متجاوز به دختر بومی را پیدا نکرده و در واقع اصل مسئله ی تجاوز نیز تا به امروز جای سئوال دارد و این موضوع در هاله‌ ای از ابهام باقی مانده است. ولی در این میان ده ها تن از جوانان بومی منطقه به منازل مهاجران افغان حمله کرده و ضمن تخریب و غارت منازل خالی از سکنه، اقدام به سنگ پرانی به خانه‌ هایی می‌ کنند که صاحب خانه در آن حضور داشته و چراغ آن روشن بوده است. در این بین چندین راس گوسفند توسط مهاجمین سربریده یا به سرقت می رود و چند موتورسیکلت به آتش کشیده شده و ده ها نفر از مهاجران افغان در خیابان مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.

منابعی که با نگارنده صحبت کردند اذعان داشتند نیروی انتظامی با وجود حاضر شدن در محل هیچ اقدامی برای متوقف کردن مهاجمین انجام نداده و تنها شاهد ضرب و شتم مهاجرین توسط افراد بومی منطقه بودند. برخی از این منابع تعداد مهاجمین را تا ۱۰۰ نفر برآورد کرده‌ اند.

نکته ی عجیب ماجرا این بود که شورای اسلامی روستای نظام آباد به جای حمایت از شهروندان افغان از ایشان می‌ خواهد برای حفظ امنیت جانی شان روستا را ترک کنند و در پی این درخواست نزدیک به ۱۰۰ خانوار مهاجر افغان خانه‌ های خود را در روستا رها کرده و به مناطق دیگری می روند.

یکی از افغان‌ های ساکن این روستا طی گفتگویی با خط صلح گفت: “هنگام حمله به ما مسئولین شورای روستا حضور داشتند و این مسئله با هدایت و تشویق آن ها صورت گرفت.”

وی در بخش دیگری از این گفتگو اظهار داشت: “چند روز بود که در روستا شایعه شده بود افغان‌ ها به یک دختر عقب افتاده تجاوز کرده‌ اند. شب ۱۸ فروردین عده‌ ای که صورت های خود را پوشانده بودند به منازل افغان ‌ها حمله کردند و شیشه های هر منزلی را که چراغش روشن بود با سنگ شکستند و به غارت خانه ‌هایی که کسی در آن ها نبود، پرداختند. پلیس هم شاهد این ماجرا بود و به هیچ وجه دخالت نکرد.”

این درحالی است که علی نصیری یکی از اعضای شورای روستای نظام‌آباد در گفتگو با یک وبسایت محلی گفته است: “تنها پنج خانه – نورمحمد عرب، مستاجرین کربلایی فضل الله، مستاجرین مشهدی ستار، مستاجر حاج صیفی و یک خانه که خودم شخصاً ساعت ۲ صبح با تلفن مستاجر افغانی به آن جا رفتم-، مورد هجوم واقع شد و آن هم در حد شکستن شیشه ها.”

وی هم چنین مدعی شده بود: “زمانی که ما از ماجرا اطلاع پیدا کردیم، به محل رفتیم و تا حضور اولین واحد پلیس تنها چند دقیقه طول کشید. پلیس و مسئولین محلی مشغول گفتگو با معترضین در میدان بودند که گزارشی مبنی بر حمله ی عده ای نوجوان در قسمت قدیمی روستا که محل تجمع خانوارهای افغانی است واصل شد. فاصله ی محل مذکور تا میدان اصلی کم تر از ۵ دقیقه به صورت پیاده است.”

یکی از ساکنین ایرانی روستای نظام‌ آباد که نخواست نامش فاش شود نیز به خط صلح گفت: “سال هاست که افغان ها در کنار ایرانی ها در روستا زندگی می ‌کنند و برخورد جدی در این بین پیش نیامده بود. این بار نیز اگر دسیسه چینی برخی مسئولین شورا نبود این اتفاق نمی‌ افتاد. افغان ‌ها و ایرانی ‌ها در نظام ‌آباد منافع مشترک بسیار دارند و در امور دامداری و کشاورزی به هم سود متقابل فراوان می رسانند. معلوم نیست چه کسانی و چگونه از رفتن افغان ها سود می برند ولی این موضع به هرحال طی چند ماه آینده روشن خواهد شد.”

ماجرای ضرب و جرح افغان ها در ۱۸ فروردین ماه، خاتمه نمی یابد و طی روزهای بعد اکثر دانش آموزان افغان این روستا، که بالغ بر ۵۰ نفر می‌شوند در مدرسه توسط همکلاسی‌ های خود مورد ضرب و شتم قرار می گیرند؛ تاجایی که مسئولین مدرسه از اولیای دانش آموزان افغان می‌خواهند که تا مدتی کودکان خود را به مدرسه نفرستند.

یک ماه پس از حادثه ی نظام ‌آباد، تارنمای محلی صدای قزوین گزارش داد: “شورای روستای آقابابای قزوین که در چندکیلومتری نظام آباد واقع شده است، با تشکیل جلسه و امضای سندی خواستار اخراج اهالی افغانی شده اند که به شکل قانونی در این محل زندگی می کنند.”

این موضوع که با تکذیب بخشدار منطقه روبه رو شده بود، توسط محمدرضا ملکی یکی از اعضای شورای روستای آقابابا تایید شد و وی در ادامه گفت: “اهالی از ما درخواست داشتند به خاطر مشکلاتی که اهالی افغان به وجود آورده بودند تصمیمی بگیریم که  افغان ها روستا را ترک کنند.”

حادثه ی تلخ نظام‌ آباد که با تاخیر به رسانه ‌های خبری-آن هم نه در سطح قابل توجهی- راه یافت، اولین باری نبود که مردم بومی یک منطقه در ایران به تخریب منازل و ضرب و شتم مهاجران افغان اقدام کرده بودند. اوایل تیر ماه سال ۹۱ در شهر یزد پس از کشف جسد یک دختر ۱۸ ساله در چاه که گفته می‌شد مورد تجاوز قرار گرفته و بازداشت یک مهاجر افغان به عنوان متهم، اهالی بومی، افغان های ساکن در منطقه را مورد ضرب و شتم قرار داده و خانه‌ های ایشان را به آتش کشیدند.

***

برای درک بهتر این فجایع فرض کنید که مثلاً در یکی از شهرهای کشور امریکا یا کانادا به دلیل این که یک مهاجر ایرانی جرمی را مرتکب می شود، شهروندان امریکایی یا کانادایی به منازل تمام ایرانیان آن شهر هجوم ببرند و ایشان را مورد ضرب و شتم قرار دهند و اموالشان را به غارت ببرند. و سپس مقامات محلی به جای دفاع از حقوق مهاجران قانونی ایرانی از ایشان بخواهند که آن منطقه را ترک کنند.

باتوجه به این که جرم صرفاً یک عمل شخصی به ‌حساب می ‌آید و نباید حتی در صورت واقعی بودن وقوع جرم توسط یک مهاجر افغان کلیه ی اتباع افغانستان مجازات شوند و با نگاهی اجمالی به حادثه ی روستای نظام ‌آباد قزوین و هم چنین اتفاق سال ۹۱ در یزد، فارق از تمام حاشیه ‌های سیاسی که این دو رویداد پیرامون خود به ‌وجود آوردند، نیاز به بررسی شیوع پدیده ی افغان ستیزی در بین جوانان در ایران، بیش از پیش حس می شود. این قبیل حوادث باید مورد بررسی روان شناسان و جامعه شناسان قرار گیرد و راه های جلوگیری از آن هرچه زودتر توسط دولتمردان بصورت اجرایی درآید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر