۱۳۹۳ آبان ۱۴, چهارشنبه

گفتگو با جلال جلالی زاده، نماینده ی سابق مجلس شورای اسلامی/ جلال جلالی زاده: اعدام جوانان اهل سنت، چیزی را تغییر نمی دهد


جلال جلالی ‌زاده، نماینده ی کرد و اهل سنت مردم سنندج، دیواندره و کامیاران در مجلس ششم، در گفتگوی اختصاصی با خط صلح می گوید: “به نظر من بهترین راه حل برای حل مشکلات کردستان، احترام به خواسته ‌های مردم کرد، برقراری عدالت و برداشتن تبعیض ها است.”

او با تاکید بر این که نگاه امنیتی شاید در ظاهر مردم را آرام و ساکت کند ولی ‌به هیچ وجه نمی تواند شعله مطالبات را خاموش کند،  وی افزود: “هم چنان که در زمینه ی مبارزه با مواد مخدر، با اعدام و کار‌هایی از این دست نشده که جلوی چنین پدیده ای را در کشور گرفت، برخورد با یک عقیده، فکر و اندیشه هم با کشتن هوادران و پیروان آن  به هیچ وجه کار ساز نبوده است، فکر می کنم که بهترین راه، روش های مسالمت آمیزی مثل جدال احسن ، گفتگو و مذاکره است.”

اخیراً موجی از صدور حکم اعدام برای شهروندان ایرانی به راه افتاده که اتهام مشترک آنان از سوی دستگاه امنیتی عضویت در گروه های سلفی ذکر شده و نکته ی مهم این است که اکثر این افراد اهل سنت و کرد هستند. جناب جلالی زاده؛ می توانید بفرمایید که این گروه های سلفی، به چه گروه هایی اطلاق می شود؟ این گروه ها اساساً مشی مذهبی دارند یا سیاسی و چه خواسته ای دارند؟

همان طور که می دانید، سلفی یعنی‌ از واژه ی سلف برگرفته شده به معنای”پیشینیان” است و سلف صالح در میان اهل سنت اصطلاح متداولی است و به معنای راه و روش گذشتگان ، صحابه، تابعین و سنت پیامبر است. بنابراین همیشه بحث سلفیت و سلفی گرایی در بین مسلمانان متداول بوده است. اما در دو قرن اخیر، پس از ظهور محمد بن عبدالوهاب در عربستان این موضوع در بین مسلمین نمود بیش تری یافت و موجب شد که در کشور‌های مختلف اسلامی، طرفداران و هواداران بیش تری را به خود جذب کند و در میان عالمان مذاهب مختلف، افرادی به این جریان سلفیت گراییده و مبلغ سلفی گری شدند. در کردستان هم  در بین بعضی ‌از عالمان دینی روشن فکر یا مجدد یا اصلاحگر، افرادی بودند که ضد خرافات بودند و تلاش کردند که خرافاتی را که وارد دین شده است، از دین بزدایند و مردم را از گرایش به خرافات و عمل بد آن ها منع کنند ، افرادی مانند ملا هادی افخمی یا علامه مفتی زاده دارای چنین روشی ‌بودند؛ یعنی نقش اصلاحگری داشتند.

اما این جناح سلفی گری که در چند سال اخیر در کردستان رواج پیدا کرده و هواداران زیادی هم دارد، متاسفانه از عالمان برجسته و متفکران و افراد شناخته شده ی زیادی برخوردار نیست؛ بیش تر یک جناح احساسی‌ است.  که  با توجه به مسائل مختلف ملی‌ و مذهبی‌ و اهانت ‌ها و توهین هایی‌ که به اعتقادات اهل سنت می شود، موجب شده تا بسیاری از جوانان عضو این گروه ‌ها بشوند و در مسائل اعتقادی و مذهبی ‌از احساسات و تعصب خاصی ‌برخوردار شوند و در چند سال اخیر هم متاسفانه  اعمالی از سوی افراد منتسب به این گروه انجام شده تا تعدادی از آنان  دستگیر و در زندان ‌های مختلف تهران،کرج، زنجان و سنندج و غیره زندانی شوند و برای گروهی از آنان هم حکم اعدام صادر شده است . حکومت معتقد است که این افراد  وابسته به گروه‌ های به اصطلاح تکفیری جهادی اند و مشی این دسته از گروه ها هم  مبارزه ی مسلحانه و اقدامات خشونت آمیز است. گروه‌های سلفی هم منکر چنین رویه ‌ای هستند اما به هر صورت آن چه ‌که مهم است، به نظر من هر گروه با هر  فکر و مرامی، تا زمانی‌ که متوسل به اقدامات خشونت آمیز و برخورد‌های فیزیکی‌ یا اعمال ترور و حذف فیزیکی ‌مخالفین نشده و روش مسالمت آمیزی را برای بیان اهداف و برنامه ‌ها و مقاصد خودش به کار می گیرد، نباید محدودیتی برای آن ایجاد شود اما به هر صورت در دنیای اسلام، متاسفانه امروزه ما گرفتار تعصب‌ وعدم تحمل  گروه‌ های مختلف شیعه و سنی و اهانت به مقدسات و اعتقادات گروه‌ ها و افراد مختلف هستیم  که  چنین رویه ‌ای مخالف آداب و اصول دین است .

از دید شما خواسته ی این گروه‌ ها، تا چه حد با مطالبات مردم کردستان مغایرت و یا نزدیکی‌ دارد؟

ببینید، مردم کردستان از نظر مذهبی یا شیعه هستند و یا اهل سنت. کرد‌های اهل سنت در ایران دارای گرایش های مختلفی مانند مکتبی،اخوانی ، سلفی هستندو افرادی نیز تحت پوشش گروه ‌های صوفی و درویش در کردستان فعالیت هایی داشته اند که حتی شاید برخی ‌اعمال ایشان هم مواردی بوده که چندان از نظر خود مذهب شافعی، جایز و درست نباشد؛ اما به هر صورت باز هم  میزان تحمل و مدارای مردم مناسب بوده اما گاهی ‌ حضور گروه ‌های مارکسیستی یا گروه‌ های ملی ‌گرا در بین کرد‌ها و اظهارات ضد مذهبی‌ ‌و همین طور ‌اقدامات و فشارها از ناحیه ی حکومت بر مردم و اهانت ‌های رسانه ‌های گروهی به اعتقادات اهل سنت، موجب شده که یک جناح در مقابل آن ها ظهور کند.  با توجه به مسائل مختلفی‌ که هست اعم از گزینش های سخت و عدم استخدام و بیکاری و غیره و نیز تحریک احساسات جوانان موجب دامن زدن به تعصبات فرقه ای و افزایش این گروه ‌ها در کردستان شده است.

آیا به نظر شما با اعدام این افراد و سایر زندانیان سیاسی و امنیتی کرد، مشکلات امنیتی منطقه که مسئولان به آن معتقداند، کم‌تر خواهد شد؛ در واقع آیا اعدام راه حل مناسبی ست؟

ببینید، من اصلاً معتقد به برخورد‌های فیزیکی‌ و یا اقدامات سخت گیرانه و کشت و کشتار و ترور و از این دسته مسائل و هم چنین به دیگر برخورد‌های سخت اعم از زندانی کردن ‌های طولانی مدت، اخراج از ادارات و فشار‌های اقتصادی نیستم. من معتقدم هم چنان که در زمینه ی مبارزه با مواد مخدر، با اعدام و کار‌هایی از این قبیل حکومت نتوانسته جلوی چنین پدیده ای را در کشور بگیرد، برخورد با یک عقیده، فکر و اندیشه نیز با کشتن هوادران و پیروان آن  نتایج مثبتی نخواهد داشت و فکر می کنم  بهترین راه، روش های مسالمت آمیزی مثل جدال احسن و گفتگو و مذاکره است تا سبب  حفظ آزادی بیان و عقیده شود؛ تا هر کس بتواند عقیده ی خود را آزادانه ابراز کند و طرف مقابل هم بتواند با گفتگو و مذاکره موجب قانع شدن طرف دیگر شود؛ چه از نظر منطق قرآنی و منطق جوامع امروز توسل جستن به برخوردهای فیزیکی و خشونت در مبارزه با رقیب کار نادرست و محکوم به شکست است و منجر به نتایج مثبت نخواهد شد.

چرا چنین گروه هایی عمدتاً در مناطق کردنشین رشد پیدا کرده اند؟ آیا تغییر و تحولات منطقه در این امر دخیل بوده و یا این گروه ها فعال بوده اند و تحت تاثیر تحولات، این حکومت است که به رویارویی با آنان می پردازد؟

به هر صورت تحولات کردستان عراق در ایجاد این گروه ‌های سلفی، بدین صورت که امروز در کردستان مشاهده می شود، موثر بوده و هم چنین زمینه ی پیدایش این گروه ‌ها، با توجه به ضعف ائمه ی مساجد در کردستان و ضعف مدارس دینی و هم چنین وجود خرافات و بدعت‌ هایی‌ که در بین مردم در کردستان بوده و نیز برخورد گروه‌های لائیک و یا حتی عملکرد حکومت در کردستان در مقابل اهل سنت شاید ‌از عوامل پیدایش این گروه‌های سلفی در کردستان باشد.

به نظر شما تا چه حد نگاه امنیتی به مناطق کردنشین که از سال های ابتدایی انقلاب وجود داشته درست است و چرا چنین دیدی وجود دارد؟

نگاه امنیتی شاید در ظاهر مردم را آرام و ساکت کند ولی ‌به هیچ وجه نمی تواند شعله ی امید و مطالبات را در قلب ها خاموش نماید و موجب جلب و جذب مردم به حکومت بشود. نگاه امنیتی به نظر من موجب ایجاد عقده و کینه توزی در مردم می شود و به محض باز شدن فضا و  آزادی، خودش را بروز می دهد و حتی شاید منجر به تشکیل گروه‌ ها و هسته های زیرزمینی  در جامعه شود. به هر صورت، به نظر من، نگاه امنیتی نمی تواند در جامعه نتیجه ی مثبتی داشته باشد.

آیا به نظر شما، به عنوان نماینده ی سابق کردستان، با توجه به خودمختاری کردستان های عراق و سوریه و سایر تحولات، در کنار ریشه های تاریخی، تصور می کنید گفتمان استقلال طلبی در جامعه ی کردستان ایران، همان طور که بسیاری مدعی هستند، امری جدی ست؟

در کردستان ایران بحث استقلال طلبی به آن صورت جدی نیست، اما با توجه به این که در دنیای امروز مرزهای فیزیکی‌ بی معنی شده و مردم از طریق رسانه ‌های گروهی، همیشه در جریان اخبار و مسائل و حوادث مختلف هستند، بدون شک چنین حوادثی که در کردستان عراق و سوریه اتفاق افتاده است، به طور مستقیم روی کردستان ایران و کرد‌های ایران تاثیر می گذارد و من فکر می ‌کنم که باید دولت، مخصوصاً در زمینه ی مسائل فرهنگی، آزادی ‌های بیش تری به مردم بدهد. حالا هم که وزیر آموزش و پرورش و خود آقای روحانی، در بیانیه ی ۱۰ ماده ای، در مورد تدریس زبان ‌های قومی در مدارس گفته اند، من فکر می‌ کنم که می ‌طلبد در ایران هم توجه بیش تری به مسائل کرد‌ها اعم از مطالبات اقتصادی، فرهنگی ‌و سیاسی و غیره بشود و خلأ سیاسی، فکری و اقتصادی‌ که در کردستان ایران کاملاً قابل مشاهده است، پر شود تا کرد‌ها نگاهشان به دیگر مناطق کردنشین نباشد.

مسئله ی کردستان از بعد فرهنگی و تاریخی و در موارد قومی، زبانی، مذهبی و بین المللی، مسئله ای پیچیده در فضای سیاسی ایران است. به نظر شما راه حل واقعی حل مشکلات کردستان چیست؟

به نظر من بهترین راه حل برای حل مشکلات کردستان احترام به خواسته ‌های مردم کرد، برقراری عدالت، برداشتن تبعیض و هم چنین اجرای قانون اساسی ‌و استفاده از نیرو‌های شایسته ی کرد در مسئولیت ‌های مختلف، محرومیت زدایی در کردستان، مبارزه با مسائل فقر و اعتیاد و دیگر خواسته ها و مشکلاتی است که وجود دارند. یعنی ‌به نظر من بهترین راه حل در مقطع فعلی، با توجه به وعده ‌هایی‌که آقای روحانی  داده اند، این است که در مناطق کردنشین، تحولات مثبتی ایجاد شود. با توجه به هشت سال جنگ تحمیلی که مناطق کرد نشین از منابع اقتصادی محروم بودند و توسعه و پیشرفت نداشتند، باید مسئولان تلاش کنند تا خسارت‌ های چند سال گذشته را واقعاً در این مناطق جبران کنند و نسبت به توسعه ی دانشگاه‌ ها و مراکز آموزشی و هم چنین ایجاد کارخانه ‌ها و استخراج منابع زیرزمینی  و توسعه ی زیر بناهایی مثل فردگاه‌ ها و ساختن اتوبان و هم چنین درست کردن مناطق آزاد اقدام کنند که به نوعی واقعاً مردم شاهد تحول اساسی ‌در کردستان ایران باشند تا در مقام مقایسه ی کردستان ایران با کردستان عراق، دچار غبطه ، حسرت ، تعصب و حسادت  ویا در آخر تهییج وتحریک نشوند

آقای جلالی زاده همان طور که مطلع هستید، اخیراً پنج مرزبان در منطقه ی سنی نشین بلوچستان از سوی گروه جیش العدل به گروگان گرفته شده است. گروه مزبور به بهانه ی تضییع حقوق اهل سنت، همواره حملات این چنینی داشته است و شما هم در هم دردی با خانواده ی مرزبانان مذکور، در سفر خود به تبعیض حاکمیت در خصوص اهل سنت اشاره کرده اید. ریشه ی این تبعیضات در کجاست و چه انتظاری از دولت جدید می رود؟

ببینید ریشه ی این تبعیضات در میان اهل سنت ایران، ناشی ‌از تعصبی است که متاسفانه در بین  برخی از مسئولین و مراجع تقلید نسبت به اهل سنت وجود دارد و هیچ مسئولی حاضر نیست به خاطر اجرای قانون اساسی‌، و همدردی با هم وطنان  اهل سنت ایرانی و هم چنین واگذاری مسئولیت به اهل سنت متحمل هزینه ‌ای بشود. به نظر من ما باید امروز در ایران یک نگاه انسانی ‌به اهل سنت  ایجاد شود و با توجه به بحث عدالت که به کرات در دین اسلام و در قرآن برآن  تاکید شده، باید جدا از اختلافات مذهبی  هم وطنان اهل سنت که در مناطق مختلف ایران و در مرز‌ها، وجود دارند و سال هاست که به مرزداری و حفاظت از مرزهای ایران مشغول هستند، توجه بیشتری مبذول گردد.

طبق تحقیقاتی‌ که انجام شده، در بسیاری از مناطق اهل سنت که جزو مناطق محروم و فقیر محسوب می شوند، معادن و منابع غنی زیادی وجود دارد؛ اما متاسفانه همین نگاه امنیتی و متعصبانه ی مذهبی، ‌مانع از استخراج این منابع شده که می تواند در رشد و توسعه ی منطقه و در ایجاد رفاه برای اهالی این منطقه موثر باشد. این درست نیست که در ایرانی که در روزگاران کهن از تمدن و تاریخ درخشانی برخوردار بوده، امروزه می بینیم که ۱۵ درصد از هم وطنان خود را به جرم یا به اتهام دگر اندیشی‌ و داشتن مذهبی ‌غیر از مذهب اکثریت مردم، از شکوفایی استعدادشان محروم می شوند و از پیشرفت و استفاده از توانمندی‌ های مالی و معنوی خود باز داشته می شوند. این کار اصلاً مخالف آموزه ‌های دین و مخالف اعلامیه ی جهانی حقوق بشر‌ و هم چنین مخالف اخلاق انسانی ‌است. مسئولین امروز باید با نگاه متفاوتی از نگاه مذهبی، ‌به اهل سنت اجازه دهند که در مناطق شیعه نشین از استعداد‌های آن ها استفاده شود. امروزه طوری شده که هیچ اهل سنتی نمی تواند در مناطق شیعه نشین متصدی مسئولیت دولتی شود و حتی در مناطق اهل سنت هم، تا آن جا که اطلاع داریم، اهل سنت به خودی خود از پست هایی چون استانداری، معاونت سیاسی، ریاست دانشگاه، مدیریت آموزش و پرورش، ریاست وزارت ارشاد و هر پست و مسئولیتی که به نوعی با آموزش، سیاست و یا امنیت ارتباط داشته باشد، متاسفانه محروم اند .

آقای جلالی زاده به نظر شما گروه جیش العدل، گروگان هایشان را آزاد می کند؟ شما چه پیامی برایشان دارید؟

به نظر من دنیای امروز دیگر، دنیای جنگ و کشت و کشتار نیست. مبارزه برای احقاق حق، باید به صورت مسالمت آمیز مدنی و از راه های قانونی باشد. امروز نباید ما فکر کنیم  با کشتن چند سرباز بی گناه که در حال انجام وظیفه ی سربازی هستند، به اهداف خود می رسیم، برادر کُشی ‌و اصلاً هر نوع خشونتی، موجب اختلاف و تفرقه ی بیش تر و انتقام و کینه توزی می شود و بدبینی ‌سایر افراد را هم در پی دارد. ما به هیچ وجه نباید امروز، برای احقاق حق متوسل به شیوه‌ های خشن شویم. البته شاید بعضی‌‌ ها  از ایجاد خشونت و ناامنی‌ در مناطق سنی نشین خوش حال باشند و این بهانه ‌ای شود تا کماکان نگذارند از اهل سنت در این مناطق استفاده بشود… حالا هم با توجه به قول‌ هایی‌که آقای روحانی در مورد بلوچستان داده اند و استاندار بلوچستان مشغول انجام بعضی ‌از کار‌ها در راستای رفع تبعیض و استفاده از نیرو‌های بلوچ و هم چنین استفاده از سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری در این مناطق است؛ ناامن کردن منطقه به ضرر بلوچ هاست و نباید در چنین موقعیت ‌هایی، دست به چنین اعمالی زد که مردم نسبت به سرمایه گذاری یا ایجاد امکانات برای مبارزه با فقر و بیکاری در این منطقه دل سرد شوند .

حالا که از دولت جدید سخن به میان آوردید، و به عنوان آخرین سوال، بگذارید از شما بپرسیم که: تدوین کنندگان منشور حقوق شهروندی تا چه حد به حقوق اقلیت ها در این منشور اهمیت داده و آن حقوق را به قدر کفایت لحاظ کرده اند؟

منشور حقوق شهروندی در بحث مراعات حقوق   اهل سنت بسیار ضعیف است و اتفاقاً از زمان انتشار آن هم، بارها به این نکات اشاره کرده ‌ام. در منشور حقوق شهروندی که تدوین شده باید مطالبات اهل سنت و اقوام پر رنگ تر شود تا بلکه مسئولین بیش تر به این حقوقی که تا به حال مراعات نشده، اهمیت دهند و زمینه ی فراهم نمودن برخورداری یکسان اهل سنت با سایر هم وطنان در زمینه ‌های مختلف اعم از حقوق فرهنگی‌، سیاسی و اقتصادی فراهم شود. من امیدوارم که تدوین کنندگان منشور حقوق شهروندی پس از بررسی ‌نظرات و پیشنهاد‌های افراد مختلف، بتوانند یک منشور حقوق شهروندی کامل را به همراه اجرای همه ی اصول و خصوصاً اصول فراموش شده ی قانون اساسی‌، محقق کنند تا همه ی ایرانیان بتوانند از حقوق مساوی برخوردار شوند.

با تشکر از شما برای وقتی که در اختیار ماهنامه ی ما قرار دادید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر